پارسی فیلم

داستان در شهری ساحلی در نزدیکی استانبول به وقوع می‌پیوندد، جایی که گروهی از دوستان دانشجو تصمیم می‌گیرند تعطیلات خود را در آنجا سپری کنند. این گروه جوانان، با انگیزه‌ای برای تفریح و استراحت، وارد محیطی می‌شوند که به‌ظاهر آرام و دلنشین است. اما پس از مدتی، با رویدادهایی غیرقابل توضیح و نگران‌کننده مواجه می‌شوند که آرامش آن‌ها را برهم می‌زند. هر یک از اعضای گروه به‌نحوی با پدیده‌های فراطبیعی روبه‌رو می‌شوند که آن‌ها را دچار ترس و وحشت می‌کند. این تجربیات، آن‌ها را وادار می‌کند تا به دنبال پاسخ‌هایی برای این اتفاقات باشند و پرده از رازهایی بردارند که فراتر از درک آن‌هاست. با پیشرفت داستان، تنش افزایش یافته و گروه درمی‌یابد که نیروهایی ناشناخته و قدرتمند در پس این حوادث نهفته‌اند. آن‌ها باید با ترس‌های درونی خود مواجه شوند و راهی برای نجات از این وضعیت پیدا کنند، پیش از آنکه دیر شود.

در میان هیاهوی شهر استانبول، دانشجویی به نام صالح، کنجکاوی عجیبی نسبت به سحر و جادو پیدا می‌کند. این کنجکاوی رفته‌رفته به وسواسی خطرناک تبدیل می‌شود. صالح، که در دام موجودات ماورایی به نام جن گرفتار شده، ناخواسته دوست خود، امراه را نیز درگیر این ماجرا می‌کند. امراه دچار کابوس‌های پی‌درپی و دیدن سایه‌های وهم‌آلود می‌شود. امراه که دیگر تحمل این وضعیت را ندارد، به نزد خانواده‌اش در ازمیت بازمی‌گردد، در حالی که صالح به یک بیمارستان روانی منتقل می‌شود. اما کابوس‌ها و توهمات امراه همچنان ادامه دارند. خانواده‌اش که درمانده شده‌اند، به او توصیه می‌کنند به سراغ پیرمردی به نام محمد افندی برود که تجربه‌های مشابهی با این موجودات داشته است. محمد افندی در ابتدا به امراه و صالح کمک می‌کند تا از شر جن خلاص شوند. اما با گذشت زمان، او متوجه حقیقتی تلخ می‌شود: صالح آگاهانه جن را احضار کرده و امراه نیز ناخواسته در این کار به او کمک کرده است. در اینجاست که محمد افندی، هویت واقعی خود را آشکار می‌کند، هویتی که پرده از رازهای پنهان برمی‌دارد و سرنوشت این دو دوست را به گونه‌ای دیگر رقم می‌زند.