پارسی فیلم

دامینیک تورتو و گروهش درحالی‌که می‌خواهند زندگی آرام و جدیدی را آغاز کنند با دشمن قدرتمندی که دکارد شاو نام داشته مواجه می‌شوند ...

داستان فیلم مربوط به سواحل Thoovathor است که پس از یک رویداد ماوراء‌اطبیعه در سال 1982 به مکانی نفرین شده تبدیل شده است. در این میان کینگستون که یک قاچاقچی جسور دریایی است به همراه دوستان خود تصمیم دارند به این ساحل نفرین شده سفر کنند تا نفرین را بشکنند. اما ...

داستان فیلم پیتر پارکر یا همان مرد عنکبوتی دوست داشتنی و قدرتمند را به تصویر می‌کشد که کماکان برای روزنامه "دیلی بیوگل" کار می‌کند و همیشه آماده است تا به کمک مردم شهر بشتابد. همه چیز خوب است تا اینکه پیتر با گروه جدیدی از شرورها از جمله مرد شنی مواجه می‌شود. در این میان، پیوند خوردن یک موجود بیگانه سیاه و عجیب با پیتر اوضاع را پیچیده‌تر کرده و ابرقهرمان داستان ما را تبدیل به یک مرد عنکبوتی بی‌رحم و خشن می‌کند...

داستان فیلم به مرد عنکبوتی محبوب شهر نیویورک "پیتر پارکر" و دشمن جدیدش که دانشمندی دیوانه به نام "دکتر اختاپوس" است می‌پردازد. پیتر که توانسته بود خودش را از ماجراهای نجات‌ بخش شهر کنار بکشد، تحصیلاتش را در دانشگاه کلمبیا با موفقیت پشت سر بگذارد و به عنوان عکاسی پاره‌ وقت برای روزنامه "دیلی بیوگل" کار کند، ناگهان تهدیدات دکتر اکتاویوس تمام برنامه‌های او را به هم می‌زند و پیتر را وارد نبردی سخت با دشمن قدرتمندش می‌کند...

فیلم داستان یک پسر دبیرستانی خجالتی اما دوست داشتنی به نام پیتر پارکر با بازی توبی مگوایر (Tobey Maguire) را روایت می‌کند که پس از نیش خوردن از عنکبوتی که از نظر ژنتیکی دستکاری شده، قدرت‌های شگفت‌انگیز و باورنکردنی به دست می‌آورد و در ادامه تبدیل به یک ابرقهرمان معروف با نام مرد عنکبوتی می‌شود که تلاش می‌کند از توانایی‌هایش برای مبارزه با بی‌عدالتی و جرم و جنایت شهر استفاده کند اما در ادامه خود را درگیر ماجراها و اتفاقاتی غیرمنتظره و دشمنی خطرناک و کینه‌توز می‌یابد...

یک جوانان با شبکه ای قدرتمند از فساد روبرو می شوند، وضع موجود را به چالش می کشد و برای حقوق مردم عادی در کشوری که بی عدالتی در آن موج می زند به جنگ می پردازد.

تروریست ها اجلاس G20 را با رئیس جمهور ساتون به عهده می گیرند. رئیس‌جمهور ساتون نه تنها باید با تهدیدات خارجی روبرو شود، بلکه همچنین باید با انتقادات و پیش‌داوری‌های داخلی که در مورد توانایی‌های او به عنوان یک زن رهبر وجود دارد، دست و پنجه نرم کند. این رویکرد به نوعی بازتابی از واقعیت‌های اجتماعی و فرهنگی معاصر است که نقش زنان در رهبری را به چالش می‌کشد و به بیننده یادآوری می‌کند که مقاومت و قاطعیت در برابر چالش‌ها نیازمند قدرت درون و مهارت‌های مدیریتی است.

در دل محله‌ای قدیمی در استاتن آیلند، جو اسکاراولا، مردی که همیشه رویای داشتن رستورانی ایتالیایی را در سر می‌پرورانده، پس از یک اتفاق تلخ در زندگی‌اش، تصمیم می‌گیرد تغییری بزرگ ایجاد کند. او که به دنبال بازآفرینی احساسات و طعم‌های ناب خانه مادری‌اش است، ایده‌ای غیرمعمول به ذهنش می‌رسد: استخدام مادربزرگ‌های محلی به عنوان سرآشپزهای رستوران. با گشایش درهای این رستوران، فضایی متفاوت شکل می‌گیرد؛ آشپزخانه‌ای که در آن دست‌های چروکیده و پرمحبت نُنّاها (مادربزرگ‌ها) با مهارتی بی‌نظیر، غذاهایی می‌پزند که عطر و طعم‌شان یادآور دوران کودکی است. اما اداره چنین رستورانی کار آسانی نیست. هر یک از این مادربزرگ‌ها گذشته‌ای پرفرازونشیب و سبک خاص خود را در آشپزی دارند. برخورد فرهنگ‌ها، رقابت‌های دوستانه، و کشمکش‌های میان این زنان پرجنب‌وجوش، فضایی پر از لحظات طنز و احساسی را رقم می‌زند. داستان با ورود مشتریان مختلف و تجربه‌های فراموش‌نشدنی‌شان از غذاهای مادربزرگ‌ها رنگ و بوی تازه‌ای می‌گیرد. هر بشقاب غذا داستانی در خود دارد و هر شب در رستوران، ماجرایی تازه رقم می‌خورد.

یک سخنران انگیزشی با خارش بی امان در پشت سرش عذاب می‌کشد.

یک شخصیت مرموز استوایی توسط یک شرکت کامیون نقدی که مسئول حمل و نقل پول زیادی در لس آنجلس است ، به عنوان یک نگهبان امنیتی استخدام می شود.