- میانگین رای 223,023 نفر
- کیفیت1080 + 720 + 480
- ژانر
- محصول
- مدت زمان119 دقیقه
یک شخصیت مرموز استوایی توسط یک شرکت کامیون نقدی که مسئول حمل و نقل پول زیادی در لس آنجلس است ، به عنوان یک نگهبان امنیتی استخدام می شود.
یک شخصیت مرموز استوایی توسط یک شرکت کامیون نقدی که مسئول حمل و نقل پول زیادی در لس آنجلس است ، به عنوان یک نگهبان امنیتی استخدام می شود.
داستان فیلم The Accountant 2 2025 دنبالهای است بر فیلم The Accountant محصول سال ۲۰۱۶.
در شهری که فساد در تار و پود آن نفوذ کرده است، کارآگاهی زخمخورده به نام واکر، درگیر مأموریتی پیچیده میشود. پس از یک معامله ناموفق مواد مخدر، واکر مأموریت مییابد تا فرزند یک سیاستمدار برجسته را از چنگال جنایتکاران نجات دهد. در مسیر این مأموریت، او با شبکهای تاریک از توطئهها و فسادهایی مواجه میشود که دنیای زیرزمینی و ساختارهای قدرت شهر را در بر میگیرد. او باید در برابر مافیایی بیرحم که کنترل کامل خیابانها را در دست دارد، ایستادگی کند و در عین حال، از حقیقتی که پشت این آدمربایی نهفته است پرده بردارد. هر سرنخی که پیدا میکند، او را بیشتر در گردابی از خیانت، خشونت و بیاعتمادی فرو میبرد. در این مسیر پرخطر، واکر با شخصیتهای متعددی روبهرو میشود؛ از جمله فردی که در سیستم قضایی نفوذ دارد و الی، زنی اسرارآمیز، که به نظر میرسد بیشتر از آنچه نشان میدهد، در این ماجرا درگیر است. در طول مسیر، او باید با قاتلان حرفهای، مأموران فاسد و نیروهای مخفی که اهداف پنهانی خود را دنبال میکنند، مقابله کند. درگیریهای خیابانی به مبارزاتی در محیطهای تنگ و تاریک منتهی میشوند، جایی که واکر باید با مهارتهای مبارزه تنبهتن خود زنده بماند.
در شهر بوستون، جایی که جرم و جنایت در تار و پود زندگی شهری تنیده شده است، رئیس مافیای محلی، فرانک کاستلو، تصمیم میگیرد نفوذ خود را در اداره پلیس گسترش دهد. او جوانی به نام کالین سالیوان را از کودکی تحت حمایت خود قرار داده و او را ترغیب میکند تا به نیروی پلیس بپیوندد. سالیوان با موفقیت وارد پلیس ایالتی ماساچوست میشود و به عنوان جاسوس کاستلو در درون سیستم عمل میکند. همزمان، پلیس نیز برنامهای مشابه را در پیش میگیرد. بیلی کاستیگان، افسر جوانی با پیشینهای پیچیده، مأموریت مییابد تا به صورت مخفیانه در سازمان کاستلو نفوذ کند. او با ترک زندگی عادی و ورود به دنیای زیرزمینی جرم، تلاش میکند اعتماد کاستلو را جلب کرده و اطلاعاتی حیاتی برای پلیس فراهم کند. با گذشت زمان، هر دو طرف متوجه حضور یک جاسوس در میان خود میشوند، اما هویت او برایشان ناشناخته است. تنشها افزایش مییابد و بازی خطرناکی از فریب و خیانت آغاز میشود. سالیوان و کاستیگان هر کدام در تلاشند تا هویت دیگری را کشف کنند، در حالی که زندگی و حرفهشان در معرض خطر قرار دارد.
در مرکز این داستان، درک وینیارد قرار دارد؛ جوانی باهوش و کاریزماتیک که پس از قتل پدرش توسط یک فروشنده مواد مخدر سیاهپوست، به ایدئولوژیهای نژادپرستانه گرایش پیدا میکند. او به زودی به یکی از رهبران برجسته گروههای نئونازی محلی تبدیل میشود و اعمال خشونتآمیز متعددی را علیه اقلیتها رهبری میکند. برادر کوچکتر درک، دنی وینیارد، تحت تأثیر شدید برادرش قرار گرفته و راه او را دنبال میکند. دنی در مدرسه مقالهای جنجالی درباره «نبرد من» مینویسد که منجر به واکنش تند مدیر مدرسه، دکتر باب سوئینی، میشود. دکتر سوئینی به دنی فرصتی میدهد تا با نوشتن مقالهای درباره زندگی و تجربیات برادرش، از اخراج نجات یابد. درک در پی ارتکاب قتلی خشونتآمیز به زندان محکوم میشود. در دوران حبس، او با واقعیتهای تلخ ایدئولوژیهای نژادپرستانه مواجه شده و دچار تحولی عمیق میشود. این تغییر نگرش درک، او را بر آن میدارد تا پس از آزادی، برادرش دنی را از مسیر نفرت و خشونت دور کند.
داستان با وقوع آتشسوزی مهیبی در یک کشتی در بندر لسآنجلس آغاز میشود که منجر به مرگ ۲۷ نفر میگردد. تنها دو نفر از این حادثه جان سالم به در میبرند: یک ملوان مجروح و راجر «وربال» کینت، کلاهبرداری معلول با بازی کوین اسپیسی. وربال توسط مأموران فدرال مورد بازجویی قرار میگیرد و داستانی پیچیده از رویدادهای منتهی به فاجعه را روایت میکند. ماجرا از شش هفته قبل شروع میشود، زمانی که پنج جنایتکار حرفهای: دین کیتون، مایکل مکمانس، فرد فنستر، تاد هاکنی و راجر کینت، در نیویورک بهعنوان مظنون در یک پرونده سرقت دستگیر میشوند. این گروه در زندان نقشهای برای سرقت از یک محموله جواهرات طراحی میکنند که با موفقیت اجرا میشود. پس از این عملیات، آنها به لسآنجلس میروند تا محمولههای قاچاق را به سرقت ببرند. در لسآنجلس، وکیل مرموزی به نام کوبایاشی به سراغ آنها میآید و ادعا میکند که نماینده فردی افسانهای و ناشناخته به نام کایزر شوزه است. شوزه، که در دنیای جنایتکاران بهعنوان موجودی بیرحم و غیرقابلپیشبینی شناخته میشود، از آنها میخواهد تا به کشتیای در بندر سن پدرو حمله کنند و محموله مواد مخدر به ارزش ۹۱ میلیون دلار را نابود کنند. گروه با اکراه این مأموریت را میپذیرد، اما با پیشروی در عملیات، متوجه میشوند که اوضاع پیچیدهتر از آن است که تصور میکردند.
داستان دربارهٔ دوازده مرد است که بهعنوان اعضای هیئت منصفه، وظیفه دارند دربارهٔ سرنوشت یک جوان متهم به قتل پدرش تصمیمگیری کنند. در آغاز، به نظر میرسد که پرونده واضح و متهم گناهکار است؛ اما یکی از اعضای هیئت منصفه، تردیدهایی را مطرح میکند و از دیگران میخواهد تا شواهد را با دقت بیشتری بررسی کنند. این درخواست ساده، منجر به بحثها و مناظراتی میشود که هر یک از اعضا با پیشزمینهها، تعصبات و تجربیات شخصی خود به آن میپردازند. با پیشرفت داستان، تنشها افزایش مییابد و هر یک از اعضای هیئت منصفه با چالشهایی درونی مواجه میشوند که به پرونده و درک آنها از عدالت و حقیقت مربوط است.
این داستان، داستانی حماسی است که بهطور موازی دو خط زمانی را دنبال میکند: زندگی ویتو کورلئونه: در اوایل قرن بیستم، ویتو آندولینی، کودکی اهل کورلئونه در سیسیل، پس از قتل خانوادهاش به دست یک رئیس مافیا، به نیویورک مهاجرت میکند. او با نام ویتو کورلئونه در محله لیتل ایتالی ساکن میشود و با گذشت زمان، به دلیل هوش و تدبیرش، به یکی از چهرههای برجسته دنیای زیرزمینی نیویورک تبدیل میشود. داستان او از مبارزه برای بقا تا ساختن امپراتوری قدرتمند مافیایی را به تصویر میکشد. ادامه داستان مایکل کورلئونه: در دهه ۱۹۵۰، مایکل کورلئونه، پسر ویتو، بهعنوان رئیس جدید خانواده کورلئونه، تلاش میکند تا کسبوکار خانوادگی را گسترش داده و آن را قانونی کند. او با چالشهای متعددی از جمله خیانتهای داخلی، فشارهای سیاسی و تهدیدهای خارجی مواجه است. مایکل برای حفظ قدرت و خانوادهاش، تصمیمات سخت و گاه بیرحمانهای میگیرد که تأثیرات عمیقی بر زندگی او و نزدیکانش دارد.
داستان در مناظر بکر و سرد آلاسکا آغاز میشود، جایی که مادولین هریس، معاون مارشال ایالات متحده، مأموریت دستگیری و انتقال حسابداری به نام وینستون را بر عهده دارد. وینستون که بهعنوان خبرچین علیه خانواده جنایتکار مورتی فعالیت میکند، در نقطهای دورافتاده پنهان شده است. برای انتقال وینستون به نیویورک جهت شهادت علیه مورتیها، مادولین یک هواپیمای کوچک خصوصی را اجاره میکند. خلبان این پرواز، داریل بوث، اهل تگزاس و ساکن آلاسکا است که به مادولین اطلاع میدهد رادیوی هواپیما خراب است. در میانه پرواز، وینستون متوجه میشود که عکس روی مجوز خلبانی با چهره داریل مطابقت ندارد. او سعی میکند مادولین را مطلع کند، اما به دلیل استفاده مادولین از هدست، موفق نمیشود.
داستان درباره کلاریس استارلینگ، کارآموز جوان افبیآی، است که در تلاش برای دستگیری قاتلی زنجیرهای به نام «بوفالو بیل» است. کلاریس، با هدایت رئیس خود، جک کرافورد، مأمور میشود تا با دکتر هانیبال لکتر، روانپزشک سابق و قاتل سریالی که به دلیل تمایلات آدمخواری در زندان به سر میبرد، مصاحبه کند. هدف از این مصاحبه، به دست آوردن بینشهایی درباره ذهن بوفالو بیل است که زنان را ربوده و پوست آنها را میکند. در نخستین دیدار، لکتر با تیزهوشی انگیزههای کلاریس را درک کرده و ابتدا از همکاری امتناع میکند. اما پس از حادثهای ناخوشایند در زندان، تصمیم میگیرد به او سرنخهایی بدهد. این سرنخها کلاریس را به کشف سر بریده مردی در یک شیشه هدایت میکند که به بوفالو بیل مرتبط است. همزمان، بوفالو بیل کاترین مارتین، دختر یک سناتور ایالات متحده، را میرباید. این اقدام فشار زیادی بر افبیآی وارد میکند تا هرچه سریعتر او را پیدا کنند. کلاریس با لکتر معاملهای انجام میدهد: او اطلاعات شخصی خود را با لکتر در میان میگذارد و در مقابل، لکتر نیز سرنخهایی درباره بوفالو بیل ارائه میدهد.